جدول جو
جدول جو

معنی حق شمر - جستجوی لغت در جدول جو

حق شمر
(اَ زَ دَ / دِ)
حق شناس. سپاسدار. پاس گزار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حق دار
تصویر حق دار
دارای حق، کسی که حق با اوست، آنکه چیزی را به حق متصرف است
فرهنگ فارسی عمید
(حَ شِ / شُ مَ / مُ)
صفت حق شمر. حق شناسی. سپاسداری. پاس گزاری
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ دَ / دِ)
مضروب فیه (در اصطلاح حساب). (واژه های نو فرهنگستان ایران)
لغت نامه دهخدا
(شُ مَ)
مرکّب از: بی + شمر، مخفف بی شمار. بی حد و حساب. بی اندازه:
گر او بی شمر سالیان بشمرد
بدشمن رسد تخت کو بگذرد.
فردوسی.
تو گفتی که ابری برآمد شگرف
بر آن بی شمر ژاله بارید و برف.
اسدی.
نگویی گاو بحری را چرا تبخاله شد عنبر
گیا در ناف آهو مشک اذفر بی شمر دارد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام شهری از ولایت قونیه
لغت نامه دهخدا
(حَقْ قِ نَ مَ)
حقی اخلاقی که منعم را بر منعم علیه است. حقی اخلاقی که پیدا آید میان دو تن از خوردن طعام با یکدیگر:
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگهدار که من میروم اﷲ معک.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ دَ / دِ)
آنکه حق را انکار کند. آنکه حق را پایمال کند
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ سَسْ تَ / تِ)
صاحب حق. محق. مستحق.
- امثال:
حق به حقدار می رسد
لغت نامه دهخدا
(حَ وَ)
از حق عربی بمعنی ما یستحق و در فارسی به معنی دارا و صاحب و مالک، صاحب حق. ذی حق. سزا. مستحق:
حقور بحق رسید و جهان به آرزو رسید
و امید خلق کرد وفا ایزد قدیر.
فرخی.
ای دل تو نیز مستحق صد عقوبتی
گر غم خوری سزد که بغم هم تو حقوری.
فرخی.
حصنی که می نیافت بر او دست آسمان
حق با تو بد به دست توآمد که حقوری.
مکی طولانی.
جان او هر ساعتی گوید که ای فرزند من
پیش سلطان جهان حق مرا حق ور توئی.
برهانی.
و هر حق وری را با حق خود رسانند. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 329).
این جمله را بحق ملک و پادشاه تو باش
زیرا که حق همیشه سزاوار حق وراست.
معزی.
بر امید پادشاهی هر کسی دستی برد
منت ایزدرا که اکنون حق به دست حقور است.
معزی.
آنچه بگرفت از جهان و از پدر میراث یافت
هر دو حقی واجب است و حق به دست حقور است.
معزی
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ)
قصیر و کوتاه، غلیظ که برخی از آن بر روی برخی دیگر فراهم آید. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حق شکن
تصویر حق شکن
آنکه حق را انکار کند
فرهنگ لغت هوشیار
هده دار هوده دار آنکه حق با اوست صاحب حق ذی حق، کسی که چیزی را از راه حق منصرف است مالک حقیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشمر
تصویر قشمر
گوشتالو فربه: مرد
فرهنگ لغت هوشیار